مختصری در مورد تعزیه و شبیه خوانی
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

تعزیه

 

تعزیه، در لغت به معنى سوگوارى [تعزیت‏]، برپاى داشتن یادبود عزیزان از

دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر، و پرسیدن از خویشان مرده است؛

ولى در اصطلاح، به گونه‏اى از نمایش مذهبى منظوم گفته مى‏شود که در آن

عده‏اى اهل ذوق و کار آشنا در مناسبتهاى مذهبى و به صورت غالب، در

جریان سوگواریهاى ماه محرم براى باشکوه‏تر نشان دادن آن مراسم و یا به

نیت آمرزیده شدن مردگان، آرزوى بهره‏مندى از شفاعت اولیاى خدا به روز

رستخیز، تشفى خاطر، بازیافت تندرستى، و یا براى نشان دادن ارادت و

اخلاص فزون از اندازه به اولیا ـ به ویژه اهل بیت پیامبر علیهم السلام، با

رعایت آداب و رسوم و تمهیدهایى خاص و نیز بهره‏گیرى از ابزارها و نواها

و گاه نقوش زنده برخى از موضوعات مذهبى و تاریخى مربوط به اهل بیت

به ویژه واقعه کربلا [امام حسین؛ واقعه کربلا] را پیش چشم بینندگان باز

آفرینند. بر خلاف معنى لغوى تعزیه، غم‏انگیز بودن شرط حتمى آن نیست و

ممکن است گاه شادى‏بخش نیز باشد. بدین معنى که اگر چه هسته اصلى آن

گونه‏اى سوگوارى و یاد کرد و بزرگداشت خاطره مصائب اندوهبارى است که

بر اهل بیت و به ویژه امام حسین (ع) و یاران نزدیکش رفته است، اما با

گذشت زمان و تحول و تکامل کمى و کیفى و گونه گونى و تعدد آن تعزیه‏هایى

در ذم دشمنان دین و خاندان پیامبر (ص) پرداخت شده که نه تنها صفت

اندوهبار بودن را از دست داده، بلکه سخت مضحک و خنده‏آور نیز

هستند [تعزیه مضحک‏] .

 

 

تاریخچه

تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست: برخى با باور به ایرانى

بودن این نمایش آیینى، پاگیرى آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه

سه هزار ساله سوگوارى بر مرگ پهلوان مظلوم داستانهاى ملى ایران

ـ سیاوش (سوگ سیاوش) ـ نسبت داده و این آیین را مایه و زمینه

ساز شکل‏گیرى آن دانسته‏اند، و برخى دیگر با استناد به گزارشهایى

پیداى آن مشخصا از ایران بعد از اسلام و مستقیما از ماجراى کربلا و

شهادت امام حسین (ع) و یارانش مى‏دانند. از این دوره اخیر آگاهیم

که سوگوارى براى شهیدان کربلا از سوى دوستداران آل على (ع) در

آشکار و نهان ـ از آن رو که بنى‏امیه روز دهم محرم را روز پیروزى

خود مى‏شمرد ـ در عراق، ایران و برخى از مناطق شیعه نشین دیگر انجام

مى‏گرفت، چنانکه ابوحنیفه دینورى، ادیب، دانشمند و تاریخنگار عرب، در

کتاب خود ـ اخبار الطوال ـ از سوگوارى براى خاندان على (ع) به

روزگار امویان خبر مى‏دهد . اما شکل رسمى و آشکار این سوگوارى،

به روایت ابن اثیر، براى نخستین بار به روزگار حکمرانى دودمان

ایرانى مذهب آل بویه صورت گرفت؛ و آن چنان بود که معز الدوله احمد

ابن بویه در دهم محرم سال 352 ق «در بغداد به مردم دستور داد که

براى حسین على دکانهایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند و خرید و

فروش نکنند و نوحه بخوانند و جامه‏هاى خشن و سیاه بپوشند و زنان

موى پریشان روى سیه کرده و جامه چاک زده نوحه بخوانند و در شهر

بگردند و سیلى به صورت بزنند و مردم چنین کنند...» . به هر حال،

مى‏توان دریافت که در این میان آنچه محرک ایرانیان در این امر

مى‏توانست بود ـ جدا از انگیزه‏هاى سیاسى ـ مانده برخى از آیینها و

مراسمى چون سوگ سیاوش نیز بود که در اوایل عهد اسلامى

ممنوع گشته و اینکه در سوگوارى براى شهیدان کربلا تجلى مى‏یافت .

ابن اثیر در بیان وقایع سال 363 ق از «فتنه‏اى بزرگ» میان سنى و

شیعه یاد مى‏کند؛ بدین روایت که اهل سوق الطعام در بغداد، که سنى

مذهب بودند «شبیه» جنگ جمل را ساخته و به گمان خود با اصحاب

على (ع) مى‏جنگیدند. و این به گمان قوى در معارضه با عمل کرخیان

که شیعى مذهب بوده و «شبیه واقعه کربلا» را پدید آورده بودند، صورت

گرفته است (آل بویه و اوضاع زمان ایشان) . این سند چنان که پیداست،

افزون بر سوگوارى، نمونه‏اى از شبیه‏سازى (البته به گونه صامت) را

 نیز ارائه مى‏دهد .


دیلمان در سوگوارى‏هاى خود بر سینه مى‏زدند و نمد سیاه بر گردن

مى‏آویختند این مراسم و حتى جلسات وعظ و بازگفتن واقعه کربلا تا

اوایل سلطنت طغرل سلجوقى آزادانه برقرار بود . اما از آن پس تا

تأسیس دودمان صفوى، سوگوارى براى شهیدان کربلا بر اثر فشار و

تضییقات حکمرانان سنى مذهب متعصب بیشتر در نهان صورت مى‏گرفت

و هر گاه موقعیت مناسبى، پیش مى‏آمد ـ از آن جمله در دوران حکومت

سلطان محمد خدابنده ـ شیعیان حداکثر استفاده را در انجام مراسم

سوگوارى و بزرگداشت خاندان پیامبر (ص ) مى‏کردند. اما سوگواریها در

این فاصله تاریخى سبک و سیاق یگانه‏اى نداشت و در این میان،

گونه‏هاى دیگرى نیز در تعزیت پدید آمدند که از آن جمله‏اند: مناقب خوانى

شیعیان در برابر فضایل خوانى سنیان (در سده ششم هجرى)، و پرده‏دارى

یا پرده‏خوانى که هر دو گونه‏اى از نقالى مذهبى به شمارند، همچنین مقتل

نویسى (سده ششم هجرى)، نوحه خوانى و مرثیه خوانى (سده ششم هجرى)

و مهمتر از همه روضه خوانى. در کنار اینها دسته گردانیها

[دسته‏هاى مذهبى‏] رواج یافت و به ویژه در عصر صفوى که تشیع دین

رسمى کشور اعلام گردید و از آن براى یکپارچه کردن کشور خصوصا

در برابر عثمانیها و ازبکها که بر آیین سنت بودند استفاده شد،

مراسم محرم با توجه و پشتیبانى حکومت وقت به اوج خود رسید.

این سیماى تکاملى را مى‏توان چنین خلاصه کرد: نخست دسته‏هاى

سوگوارى فقط دسته‏هایى بودند که به آرامى از پیش چشم تماشاگران

مى‏گذشتند و به سینه‏زنى و زنجیرزنى و کوبیدن سنج و مانند اینها

مى‏پرداختند (سوگوارى به صورت سیار) . این دسته‏ها و علمهایى

را که بى‏شباهت به ابزارهاى جنگى نبود با خود حمل کردند و با

همسرایى در خواندن نوحه، ماجراى کربلا را براى مردم باز مى‏گفتند.

رفته رفته، آوازهاى دستجمعى کمتر شد. در همین هنگام بود که چند

واقعه خوان با همراهى سنج و طبل و نوحه‏خوانى ماجراى کربلا

را در نقطه‏اى براى تماشاگران نقل مى‏کردند (سوگوارى به صورت ساکن)

. کم کم جاى نقالان را شبیه شهیدان کربلا گرفت. کار این شبیه‏ها به

این ترتیب بود که با شبیه سازى و پوشیدن جامه‏هایى نزدیک به روزگار

واقعه ظاهر مى‏شدند و مصیبتهاى خود را شرح مى‏دادند. مرحله بعدى،

گفتگو و محادثه در کار شبیه‏ها بود و همین گونه‏ها بود که به

پیدایش بازیگران براى بازآفرینى ماجراهاى تعزیه انجامید . گویند در یک

مجلس روضه‏خوانى در تبریز به سال 1050 ق.م «خواننده کتاب

[شاید روضة الشهداء] چون بدینجا رسیدکه شمرلعین حضرت امام حسین(ع)

 را چنین شهید کرد، همان ساعت از سراپرده، شبیه شهیدان روز

عاشورا و نیز شبیه کشته‏شدگان اولاد امام حسین (ع) را به میدان آوردند»

(روز شکل‏گیرى شهر و مراکز مذهبى در ایران) . گاه نیز به مناسبت

مطالب تصاویرى به خوانندگان نشان مى‏دادند [پرده‏دارى‏] . اغلب

سفرنامه‏هاى اروپاییان ـ که از منابع توصیفى این نمایش آیینى به شمار

مى‏آیند ـ در این مرحله از تکامل تعزیه در عصر صفویه از وجود شبیه

تنى چند از شهیدان کربلا در دسته‏هاى سوگوارى و یا حمل جنگ افزارها

و عماریهایى که در تابوتهایى قرار داشته و در تابوتها ( مانند تابوت

طفلان مسلم و یا حجله حضرت قاسم) سخن مى‏گویند. نقطه تکاملى

این مراسم و نیز بروز نشانه‏هائى مشخص از تکوین تعزیه به دوره میان

افشاریه و قاجاریه مى‏رسد، یعنى به روزگارى که دو صورت روضه خوانى

و دسته‏گردانى به هم در آمیختند. چنین بود که دسته‏گردانى به شبیه خوانى

و عنصر نمایشى، و روضه خوانى نیز جنبه داستان گویى و آواز

انفرادى [تک خوانى‏] و دستجمعى [جمع خوانى / همسرایى‏] بدان

بخشید (تعزیه سیار در اراک) . به رغم چنین تحولى که در این مرحله در

تعزیه دارى پدید آمد و حتى جنبه‏هایى از شکل دراماتیک تئاترى را نیز

تا اندازه‏اى در خود داشت، باز هم سخن از تعزیه در مفهوم امروزى آن

نمى‏توان به میان آورد، و این البته به واسطه موانعى بود که این آیین از

همان اوان کار بر سر راه خود داشت که از آن جمله بودند همان

«نهى از تقلید و شبیه‏سازى» حرمت موسیقى، منع از دخالت زنان در

نمایشها، و تظاهرات و حتى به راه انداختن دسته‏ها از سوى برخى از

عالمان دین» (نمایش کهن ایرانى) . علل روند کند شکل‏گیرى تعزیه در

قالب نمایشى آن نیز همینها بوده‏اند. اما به رغم همه این اوصاف،

مجموعه عواملى چون روضه‏خوانى، دسته‏گردانى، نوحه خوانى و مهمتر

از همه، شبیه سازى رفته رفته دست به دست هم داده آیینى نمایشى را

پدید آوردند که سیماى تکامل یافته آن را در عصر قاجار مى‏توان دید.

این حرکت هنرمندانه با پشتیبانى‏هاى مستقیم و غیر مستقیم شاهزادگان

و حکومتگران قاجار شتابان راه رشد پویید و در دوره ناصرالدین شاه

به اوج خود رسید، چنان که این دوره را عصر طلایى تعزیه نام نهاده‏اند.

بدینسان، تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهى

منازل شخصى اجرا مى‏شد، اینک در اماکن باز یا سربسته تکایا و

حسینیه‏ها به اجرا در مى‏آمد. معروف‏ترین و مجلل‏ترین این تکایا یا به

تعبیرى نمایشخانه‏ها، تکیه دولت بود که در همین دوره به دستور

ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلى خان معیرالممالک ـ گویا به تأثیر از

معمارى آلبرت هال لندن و در اصل به نیت اجراى نمایشهاى بزرگ ـ به

سال 1304 ق ساخته شد، ولى هنوز ساختمانش تکمیل نشده بود که بر اثر

مخالفتهایى چند با این نیت تنها به تعزیه خوانى اختصاص یافت. در کنار

عوامل داخلى، عوامل خارجى نیز در پیشرفت و تحول تعزیه دخالتى مؤثر

داشته‏اند. از آن جمله‏اند: آمدن سفیرى از فرنگ به ایران در روزگار

کریمخان زند که با توصیف تئاترهاى غم‏انگیز کشور خود، وى را به اجراى

نمایشهاى همانند آن در ایران ترغیب نمود. سفر کارگزاران و سران دولت

ایران به روسیه در عصر فتحعلى شاه که پس از دیدن مجالس نمایش و تئاتر

آنجا مصمم شدند شبیه آن را در ایران اجرا کنند، و نیز سفر ناصرالدین شاه

به اروپا و دیدن تماشاخانه‏هاى بزرگ و تئاترهاى آن و تمایل به برپایى

و اجراى آنها در ایران ـ که چنانکه گفته آمد تکیه دولت یکى از ثمره‏هاى

آن بود. بارى، همچنانکه دیدیم از این دوره بود که تعزیه روى به بالندگى

نهاد، به گزارش گوبینو در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه ـ در میان سالهاى

1274 تا 1280 ق، دویست تا سیصد جا براى مراسم تعزیه، اعم از تکیه

و حسینیه و میدان وجود داشت که هر کدام دویست تا سیصد نفر را در خود

جاى مى‏داده‏اند. در اواخر دوره ناصرالدین شاه رفته رفته تعزیه از حالت

سوگوارى محض بیرون آمد و جنبه تفننى و تفریحى به خود گرفت،

تعزیه مضحک و تعزیه زنانه از همین دوره‏اند. از تعزیه گردانان بنام این

دوره که در تحول تعزیه نقش و سهمى بسزا داشته‏اند، یکى میرزا

محمد تقى تعزیه گردان است که تحولى مهم در تعزیه ایجاد کرد و «به

وسیله برگ و ساز و شاخ و برگ دادن به وقایع، تعزیه را از حالت

عوامانه قبل بیرون آورد و جنبه اعیانیت به آن داد» (شرح زندگانى من)،

و دیگر پسرش میرزا باقر معین البکاء که در رشد جنبه‏هاى تفریحى و

تفننى تعزیه بسیار کوشید و تعزیه مضحک را به حد کمال رسانید. از

شبیه‏خوانهاى دیگر این عصر که در تکیه دولت بدین کار اشتغال داشتند،

مى‏توان از سید عبدالباقى بختیارى ( عباسى‏خوان، سید زین‏العابدین

غراب کاشانى، قلیخان شاهى ـ زینب خان)، حاج بارک الله (مسلم، حر،

عباس‏خوان)، بلال صمغ آبادى، ملا عبدالکریم جناب قزوینى، آقاجان

ساوه‏اى، ابوالحسن اقبال آذر، سید مصطفى کاشانى (میر عزا) و پسرش

آقا سید کاظم میر غم (در عهد محمد شاه و پس از آن) نام برد .


پس از ناصرالدین شاه تعزیه رفته رفته اهمیت خود را از دست داد.

در دوره محمد علیشاه و احمد شاه به دلیل دگرگونیهاى اجتماعى و سیاسى

از حمایت اشراف محروم گشت . پس از کنار زده شدن محمد على شاه از

حکومت (1327 ق) استفاده از تکیه دولت براى تعزیه خوانى ممنوع

گشت، و در سال 1311 ش، با ممنوع شدن تظاهرات مذهبى اجراى تعزیه

نیز یکسره موقوف گردید . بر این عوامل باید انقلاب مشروطه، نفوذ

و فرهنگ اروپا در ایران، و ترجمه و اجراى نمایشنامه‏هاى خارجى را نیز

افزود. چنین شد که تعزیه ـ که در آستانه پروردن تئاتر ملى ایران در درون

خود بود ـ موقعیت خود را از دست داد و اندک اندک روى به فراموشى نهاد.

در سالهاى آغاز دیکتاتورى رضاشاه، یعنى پس از 1304 ش، اجراى

تعزیه رفته رفته ممنوع اعلام گردید و پاى به دوران افول خویش نهاد

و در روستاها و شهرهاى دور افتاده دوران انحطاط را پیمود. پس از

شهریور 1320 ش دیگر بار سر برآورد، اما در برابر انواع

سرگرمیهاى جدید ـ به ویژه سینما و تئاتر ـ نتوانست موقعیت و عظمت

پیشین خود را بازیابد. چنانکه اشاره شد، هم اینکه جز تلاشهاى جسته

گریخته‏اى که گاه و بیگاه در پایتخت مى‏شود، تعزیه به شکلى بسیار

ساده و بندرت در برخى از شهرها و روستاهاى دور افتاده اجرا مى‏گردد .

انواع تعزیه

 

تعزیه از درون سوگواریهاى مذهبى برآمده و خود نیز جزئى از سوگوارى

به شمار مى‏رفت. اما رفته رفته با پیمودن مسیر تکاملى، تنوعهایى نیز از

نظر ترتیب، شکل، و مضمون در آن پدید آمد، چنانکه گاه از تعزیه‏هایى

چون تعزیه انتقادى، اخلاقى، شادى‏آور و.. . نام مى‏برند. روى هم رفته،

انواع تعزیه را مى‏توان در سه دسته کلى برشمرد: 1) تعزیه دوره؛ 2

) تعزیه زنانه؛ 3) تعزیه مضحک.

1) تعزیه دوره


[معمولا تعزیه دوره‏]عبارت است از به نمایش درآوردن چندین دستگاه

تعزیه به گونه هم هنگام توسط چندین گروه تعزیه خوان در یک محل یا

محلهاى مختلف، چنان که از نظر زمانى با تاریخ وقوع حوادث مطابقت

داشته باشد. شیوه کار بدینگونه است که گروه نخست پس از پایان بخشیدن

به کار خود در محل نخست، به محل دوم مى‏رود و در آنجا همان دستگاه

را تکرار مى‏کند، و دسته دوم جاى آن را گرفته دستگاه دیگرى را به

نمایش در مى‏آورد. آنگاه گروه نخست پس از به پایان بردن کار در

محل دوم به محل سوم مى‏رود، و گروه دوم نیز که کار خود را در محل یکم

پایان بخشیده جاى گروه نخست را در محل دوم مى‏گیرد. اکنون گروه تازه

سوم جاى گروه دوم را در محل نخست مى‏گیرد و بدینسان چندین

دستگاه تعزیه به صورت همهنگام به نمایش در مى‏آید. در برخى از جاها

تعزیه دوره را در میدانى گرد و پر از تماشاگر بازى مى‏کردند. روشن

است که در این حالت تغییر محل در پیرامون میدان انجام مى‏شد. در سده

اصفهان و سلطان‏آباد اراک هنوز هم تعزیه را در حال حرکت از جایى به

جاى دیگر مى‏خوانند. نوع مقابل این تعزیه را که معمولا در جایى به

صورت ساکن برگزار مى‏شود، برخى «تعزیه زمینى » مى‏نامند.

 

2)تعزیه زنانه


نمایش تعزیه‏اى است که روزگارى به وسیله زنان و براى تماشاگران زن،

معمولا در دنباله مجالس روضه خوانى اجرا مى‏شد. گویند این نوع تعزیه

با حمایت و همت قمرالسلطنه ـ دختر فتحعلى شاه ـ و بعدها عزت‏الدوله ـ

خواهر ناصرالدین شاه ـ در منزل نامبردگان پا گرفت و چون جنبه

خصوصى و اشرافى داشت، تنها به صورت کارى تفننى برجا ماند و

عمومیت و توسعه‏اى نیافت. این تعزیه‏ها را در فضاى باز حیاط ها، یا

تالارهاى بزرگ خانه‏ها بازى مى‏کردند. بازیگران شبیه‏خوانهاى زنى بودند

موسوم به « ملا» که پیش از آن در مجلسهاى زنانه روضه مى‏خواندند و

یا پاى چنین مجالسى راه و رسم بازیگرى را آموخته بودند. نقش مردان

مجالس مختلف را نیز خود بازى مى‏کردند. ملا نبات (مخالف خوان) و

ملا فاطمه و ملا مریم از شبیه‏خوانها و حاجیه خانم، دختر دیگر فتحعلى شاه،

از تعزیه گردانهاى بنام این دوره بودند. درونمایه‏هاى این تعزیه‏ها

همچون مضامین تعزیه معمولى بود، با این تفاوت که قهرمانهاى اصلیش

را بیشتر زنان تشکیل مى‏دادند از آن جمله‏اند: تعزیه شهربانو،

عروسى دختر قریش و مانند آنها. آنها که نقش مردان را بازى مى‏کردند

سعى مى‏نمودند با به کارگیرى لباسها و خرده وسایل دیگر، وضع ظاهر

خود را به قیافه مردان نزدیک کنند، حتى صدایشان را هم به هنگام بازى

تغییر مى‏دادند، و چون تماشاگران نیز همگى زن بودند، پوشاندن چهره

نیز دیگر معنى نداشت. تعزیه زنانه تا میان عهد قاجار گاه گاه در خانه‏هاى

اشرافیان بازى مى‏شد و رفته رفته تا اواخر این دوره از میان رفت.

در اینجا نمونه ای از عکسهای تعزیه زنانه که در فرهنگسرای بهمن

 تهران اجرا شده برای شما قرار داده ام.

کسانی که عکسهای بیشتری از اجرای تعزیه ی بانوان می خواهند از

طریق ایمیل به من اطلاع دهند تا به آنها ارسال کنم.

تصاویر اولین تعزیه زنانه ایرانی

تصاویر اولین تعزیه زنانه ایرانی

تصاویر اولین تعزیه زنانه ایرانی

 

تصاویر اولین تعزیه زنانه ایرانی

 

۳) تعزیه مضحک

 

تعزیه‏اى است شاد با مایه‏هایى سرشار از طنز، کنایه، لعن و نفرین؛ و

خمیرمایه آن تمسخر دین‏ستیزان و کسانى است که به پیامبر و امامان و

خاندان آنها ستم و یا بى‏ادبى کرده‏اند. در این تعزیه، که در واقع نشانه‏اى

است از گسترش و تکامل کمى ـ کیفى پیش واقعه‏ها (گوشه‏ها) و واقعه‏هاى

اصلى آن غلو، نقش مهمى دارد و در همه جنبه‏هاى آن به چشم مى‏خورد.

اگر اولیاخوانى در این تعزیه‏ها نقش داشته باشد، حضورش چه در گفتار

و چه در رفتار توأم با وقار و متانت است، در حالى که دیگران هر یک به

جاى خود با بازى‏ها و حرکت‏هایى مضحک و خنده‏آور ظاهر مى‏شوند و

شادى مى‏آفرینند. گاهى نیز مثلا براى نشان دادن مجلس کفار از مطربان

و تقلیدگران و مسخرگان استفاده مى‏کردند که چون مراد از این استفاده

توهین و تمسخر به آنها بود، طبعا منعى نیز نمى‏توانست داشت. قنبر

یا غلام حبشى در هیأت «سیاه» در این تعزیه‏ها بازى جالب، شیرین،

پرطنزى دارد. اسباب این مجالس معمولا تجملى و چشمگیر است. عروسى

رفتن فاطمه زهرا (س) [عروسى دختر قریش‏] و مجلس شهادت

یحیى بن زکریا از نمونه‏هاى تعزیه مضحک‏اند. این نوع تعزیه‏ها معمولا

در جمعه‏ها، عیدهاى مذهبى، و همچنین جز پنج روز دوم از دهه محرم

به صورت درآمدى بر یک واقعه اصلى بازى مى‏شد .

 

تعزیه نامه

 

تعزیه نامه، عبارت است از متنى که تعزیه گردان براى اجراى تعزیه‏اى

گرد آورده یا مى‏نگارد و پیش از آغاز تعزیه میان شبیه خوانها پخش مى‏کند.

گاهى به تعزیه نامه نسخه نیز مى‏گویند .
تعزیه‏نامه‏ها، پیشینه سرایش و نگارش تعزیه را که معمولا به صورت

اشعار عامیانه توسط شاعرانى گمنام و تعزیه‏گردانان سروده مى‏شد،

به سالهاى میانى سده دوازدهم هجرى مى‏رسد . زمینه پیدایى و تکامل

تعزیه‏ها را نیز باید در مرثیه‏ها جست و جو نمود . سرایش مرثیه‏ها با

زمینه رویداد کربلا از گذشته‏هاى تقریبا دور آغاز گشته بود، چنانکه شاید

بتوان به اشعارى چند از حدیقة الحقیقة سنایى غزنوى را در دیباچه تاریخى

مرثیه به شمار کرد. اما آغاز مرثیه‏سرایى با این مفهوم مشخص و به گونه

گسترده مربوط است به سده نهم. مرثیه سرایان نامدارى چون رفیعاى

قزوینى (صاحب حمله حیدرى)، کمال غیاث شیرازى، ابن حسام قهستانى

(صاحب خاوران نامه)، باباسودایى ابیوردى، تاج الدین حسن تونى

سبزوارى، لطف الله نیشابورى، و کاتبى ترشیزى نیز اشعارى در رثاى

شهیدان کربلا سرودند. اما نامدارتر از همه اینها محتشم کاشانى است

که ترکیب بند مشهور اوجانى تازه در مرثیه سرایى ایران دمید، به

گونه‏اى که از آن پس سرودن مرثیه بسیار رایج گشت و در عهد

قاجاریه به اوج خود رسید (ترکیب بند محتشم) . منابع داستانى تعزیه‏ها

غالبا کتابهاى مقاتل (مقتل نامه‏ها) و حماسه‏هاى دینى و احادیث و

اخبار بوده‏اند. از جمله شاعرانى که در این زمینه تلاشى ارزشمند کرده‏اند

یکى میرزا نصرالله اصفهانى (شهاب) است که در دوره ناصرالدین شاه

و به تشویق امیرکبیر به گردآورى و تکمیل اشعار تعزیه پیش از خود

پرداخت و خود نیز تعزیه‏هایى به نگارش آورد که تعزیه مسلم، از جمله

آنهاست، و دیگر باید از محمد تقى نورى و نیز سید مصطفى کاشانى

(میر عزا) نام برد. کاشانى خود تعزیه گردانى بنام بود و «تعزیه حر»

بدو منسوب است. ماندگارى برخى از تعزیه‏ها تا اندازه زیادى مرهون

نمایش دوستى و ذوق ادبى برخى از کارگزاران خارجى در ایران است.

تنى چند از این کارگزاران از سر علاقه نسخه‏هایى از مجالس مختلف

تعزیه را گردآورى و در برخى از موارد به زبانهایى نیز ترجمه کرده‏اند،

از آن جمله‏اند :

1) مجموعه خوچکو


مجموعه‏اى است خطى از 33 تعزیه نامه که هم اینک در کتابخانه

ملى پاریس نگهدارى مى‏شود . بر روى نخستین صفحه این مجموعه

عنوان «جنگ شهادت» نقش بسته است. این مجموعه در هفتم

ژانویه سال 1878 م به کتابخانه وارد و ثبت شده است. دارنده قبلى

و سفارش دهنده تهیه آن در ایران الکساندر ادمون خوچکو ـ شاعر،

دیپلمات و نخستین ایرانشناس لهستانى بود که چندى نایب سفارت

روسیه در تهران بود و سپس به عنوان نایب کنسول به رشت رفت. در

1840 م استعفا کرد و به فرانسه رفت و پس از انجام کارهاى

فرهنگستانى مختلف در 87 سالگى در همانجا درگذشت. وى که زبان

 فارسى را بسیار خوب مى‏دانست و به واقع، نخستین ایرانشناس

متخصص فرهنگ عوام (فولکور) بود، در سال 1877 م فهرست این 33

 تعزیه‏نامه را در کتابى به نام نمایش ایرانى به همراه ترجمه‏اى از پنج

تعزیه‏نامه جنگ شهادت به چاپ رساند. مجلس بیست و چهارم را

شارل ویروللو به سال 1927 م و مجلس هجدهم را کشیشى به نام

روبر هانرى دوژنه‏ره در 1949 م ترجمه و چاپ کردند. با در

نظرگرفتن تاریخ استعفاى خوچکو مى‏توان فهمید که وى این مجموعه را

باید پیش از این سال، یعنى در سالهاى خدمتش در ایران و بى‏گمان

در دوره هشت ساله میان 1833 م تا 1840 م یعنى اواخر دوره

فرمانروایى فتحعلى شاه و اوایل عصر محمد شاه قاجار تهیه کرده باشد.

اما آنچه مسلم‏تر است این است که، به هر حال، این تعزیه‏نامه‏هاى سى

و سه‏گانه باید پیش از این دوره در عصر فتحعلى شاه (1212 ـ 1250 ق)

سروده و اجرا شده باشند. خوچکو از فروشنده این کتاب نیز در مقدمه

نمایش ایرانى نام مى‏برد و مى‏گوید «حسین على خان خواجه که مدیر

نمایش دربار است و این تعزیه نامه‏ها را به من فروخته، به عنوان

سراینده و مؤلف این تعزیه‏نامه نیز شهرت دارد و اگر خود آنها را

نسروده باشد، بى‏شک در ویراستن بعضى از آنها دست داشته است» .

از این سى و سه تعزیه‏نامه که به گمان خوچکو از همه مجموعه‏هاى

دیگرى که وى مى‏شناخته کامل‏تر است، پنج تعزیه نامه دوبار آمده است،

یعنى شمار مجالس آن در واقع از بیست و هشت بیشتر نیست. از همین

جا مى‏توان فهمید که شمار مجالس رایج و معمول آن روزگار بسى بیش

از اینها نبوده و مثلا نمى‏توانسته به دو یا سه برابر این تعداد برسد. اگر

چه پیتر چلکووسکى در مقاله خود، «از نمایش دینى تا نمایش

ملى» ، در بررسى تعزیه‏نامه‏هاى این مجموعه مى‏نویسد «از مشخصات

تعزیه‏هاى این دوره یکنواختى، حرکت اندک، و وجود تک خوانى

[مونولوگ‏] طولانى و زیاد و صحنه‏هاى وداع پى در پى و خسته‏کننده

است و مى‏توان گفت که در مجموعه خوچکو پیش واقعه به چشم

نمى‏خورد ...» ، با این همه، به تحقیق، متنى قدیمى‏تر از تعزیه‏هاى

این مجموعه به دست نیامد، و ارزش آن نیز در همین قدمت است.


فهرست تعزیه‏نامه‏هاى خوچکو به ترتیبى که در مجموعه وى آمده بدین

شرح است :


1) خبر آوردن جبرئیل بر پیغمبر (ص) که امام حسن (ع) از زهر شهید

شود


:: موضوعات مرتبط: هنری , مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1359

|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 آذر 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: